گوینده نصرالله مهقارچی
اول:
افسانه ی شجاعان نای هزار آهنگیست در نیستان این طبیعت هزار رنگ.
پایان:
شگفتا صدای چکاچاک شمشیر رزم آوران همانند فولادیست که میکوبند آهنگران
نبرد بر سر حق و عدالت
نبرد حکایت دیرینه ای ست در میان فرشته خویان و دیو صفتان
هستی بخش جهان عشق آفرید و از عشق روشنایی آمد پدید.آنگاه از شب تیره صبح دمی
شگفت زاده شد,با آوایی برخواستم ماه را نگریستم و تیری که از چشم ستاره میگذشت دیدم
که ظلمت نور تیغ برکشید تا برای پیروزی و روشنایی پلیدی و زشتی را از آسمان جهان بزداید
جوان مردان پاک با نیروی جسم و روح خود اهریمن را شکست خواهند داد.
افسانه شجاعان
اختصاصی سایت بزرگ تبریز پاتوق